امامت در خطبه فدکیه و دیگر سخنان حضرت زهرا سلام الله علیها

از مباحث بسیار مهم و ریشه ای که تأثیر کلیدی و اساسی در فرهنگ شیعه امامیه دارد، معرفت به جایگاه امامت به عنوان رکن اساسی در شناسایی حقیقت دین است. در حقیقت فهم دین با تمام شاخه ها و زیر مجموعه هایی که داراست در گرو تمسک به امام حق می باشد که سعادت ابدی و همچنین عدم تفرقه میان مسلمانان، از نتایج و پیامدهای آن است. آنچه نگارنده در این نوشتار دنبال می کند شناخت جایگاه امامت اهل بیت با رویکرد خطبه فدکیه و دیگر سخنان حضرت زهرا سلام الله علیها است.

در قرآن، هر جا که واژه امامت ذکر شده در پی آن هدایت با قید امر آمده است. از سخنان معصومان بر می آید که از آغاز آفرینش زمین هیچ گاه خالی از امام نبوده است.در سخنان حضرت فاطمه سلام الله علیها نیز به مباحث درباره امامت اشاره شده و آن حضرت از جایگاه والای امامت دفاع کرده است.

حضرت فاطمه سلام الله علیها اطاعت از امام را موجب نظام یافتن دین و استمرار شریعت و نیز ایجاد همبستگی و دوری از تفرقه در میان امت اسلامی دانسته است.[1]

 برخی از علماء نیز با استناد به این سخن حضرت علیهاالسلام و دیگر اهل بیت علیهم السلام، نبودن امام را موجب نابودی دین، تغییر سنّت­ها و احکام و ایجاد بدعت­ها دانسته اند.[2] فلسفۀ دیگر امامت در کلام حضرت علیهاالسلام، ایجاد همبستگی و دوری از تفرقه در میان امت اسلامی است.[3] ایشان در سخن دیگری به نقل از رسول خدا صلیّ الله علیه و آله، مخالفت با امامان علیهم السلام را باعث بروز اختلاف دائمی تا روز قیامت ذکر کرده است.[4] حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام نیز جایگاه امام را به نخ تسبیح تشبیه کرده که موجب جمع شدن همۀ دانه های پراکنده و از هم گسیخته خواهد شد.[5] بدین ترتیب، با حضور امام معصوم به عنوان مرجع علمی، فکری و دینی جامعه، زمینۀ اختلاف فکری و عقیدتی در میان مسلمانان از بین خواهد رفت.

از نگاه شیعه، امام، رهبر دینی و مرجع مردم در امور دین و دنیاست که از سوی خداوند برگزیده می شود. حضرت فاطمه سلام الله علیها نیز در بیانات خود این اعتقاد را تایید کرده است. امام علی علیه السلام را برگزیده خدا برای امامت می داند که مردم او را کنار زدند و با نادیده گرفتن حکم خدا دیگران را بر او مقدم داشتند.[6]

دلایل امامت: احادیث و روایات فراوانی به عنوان دلیل برای اثبات امامت ذکر شده که در این میان احادیثی از حضرت فاطمه سلام الله علیها نیز وجود دارد. از جمله استناد آن حضرت به آیه 35 سوره یونس[7] برای اثبات اولویت و حق أمیرمومنان علیه السلام در امامت و نیز نقل و استناد به حدیث غدیر که پیامبر فرمود: هر کس من مولای او هستم علی مولای اوست،[8] و نقل حدیث منزلت که رسول خدا صلی الله علیه وآله نسبت علی علیه السلام را به خود همچون هارون به موسی دانست با این تفاوت که پس از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله پیامبری نخواهد بود. [9] و حدیث ثقلین از جمله منقولات حضرت زهرا سلام الله علیها می باشد.[10] همچنین حدیث دوازده امام از حضرت فاطمه سلام الله علیها نقل شده و درآن به نام های دوازده امام پس از رسول خدا صلی الله علیه وآله اشاره شده است.[11]

دفاع حضرت فاطمه سلام الله علیها از حریم امامت: حضرت افزون بر نقل احادیث امامت اقدامات دیگری نیز در دفاع از امامت انجام دادند از جمله: رفتن شبانه به در خانه مهاجران و انصار به همراه همسر و فرزندانش برای یاد آوری امامت أمیرمومنان علیه السلام،[12] تلاش در بازپس گیری فدک و استفاده از آن در پیشبرد اهداف سیاسی و دفاع از حق امامت[13] و وصیت به دفن مخفیانه و شبانه که نشانه اعتراض به نظام حاکم بود.[14]

دخت گرامی پیامبر اسلام علیهاالسلام در مدت کوتاه پس از رحلت پدر گرامی­اش برای آگاه کردن مردم به اهمیت امامت امام علی علیه السلام همواره به ذکر فضایل او و جایگاهش نزد رسول خدا می پرداخت. ایشان علیهاالسلام هنگام سوگواری برای پدر، به ذکر فضایل امیرمؤمنان علیه السلام نیز صلی الله علیه و آله می پرداخت تا مردم را با مقام و جایگاه آن حضرت علیه السلام آشنا نماید؛ چنان که در غم فراق پدر، غربت اسلام و تهاجم به حریم ولایت، پدر بزرگوارش را مخاطب قرار داده، پس از شکوه از فراق او، به سوگوار بودن حضرت علی علیه السلام اشاره می کرد و با بیان فضایل وی می گفت: او پدر حسن و حسین علیهم السلام، دو فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله است، کسی که برادر پیامبر صلی الله علیه و آله و امام برگزیده و دوست بی مانند اوست؛ وی از کودکی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله بزرگ شده و تربیت یافته و در بزرگ سالی به مقام اخوّت و برادری پیامبر صلی الله علیه و آله رسیده است؛ محبوب ترین اصحاب و بهترین دوستان پیامبر صلی الله علیه و آله است، کسی که در پذیرش اسلام از دیگران پیشی گرفته و هجرت نموده، اما اکنون مانند اسیران او را به سوی بیعت تحمیلی می کشند و می برند.[15]

هنگامی که دربارۀ سکوت حضرت علی علیه السلام و قیام نکردنش برای رسیدن به حق خود، از حضرت فاطمه علیهاالسلام پرسیدند؛ در پاسخ، حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله را یادآور شد که مَثل امام، همانند کعبه است؛ این مردم هستند که باید در اطراف او طواف کنند، نه آنکه کعبه دور مردم طواف نماید، و ادامه می دهد که چنانچه حق به اهلش واگذار و از عترت رسول خدا صلی الله علیه و آله اطاعت می شد، هرگز اختلافی به وجود نمی آمد.[16] حضرت فاطمه علیهاالسلام همچنین خاندان عصمت و طهارت را وسیلۀ ارتباط با مخلوقات، برگزیدگان الهی، جایگاه پاکیها، نشانه های روشن خداوند و وارثان پیامبران الهی معرفی کرده است.[17]

پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله رسالت خود را با امیرالمؤمنین علیه السلام به مقام خلافت، به انجام رساند، چنان که با انذار و روی برتافتن از روش مشرکان، آن را آغاز نمود. آن حضرت صلیّ الله علیه و آله، حضرت علی علیه السلام را برای خاموش کردن آتش جنگها و فتنه ها و شکستن شاخ شیطان گسیل می داشت.

فاطمه علیهاالسلام، علی علیه السلام را این گونه وصف کرد که کوشا در اجرای فرمان خدا، نزدیک به رسول خدا صلّی الله علیه و آله، سرور اولیای خدا و تلاشگری پویا بود که سرزنش هیچ سرزنش کننده ای او را از هدفش باز نمی داشت. در مقابل، مخالفان را منافقانی دانست که پیوسته در پی آسایش خویش و مترصد رسیدن حوادث ناگوار بر اهل بیت علیهم السلام بودند. آنان با رحلت رسول خدا صلّی الله علیه و آله نفاق خویش را آشکار نمودند و با پیروی از شیطان، به غصب خلافت روی آوردند و با آنکه قرآن فراروی آنان قرار داشت، به بهانۀ ترس از فتنه، به استشهاد آیۀ 49 سورۀ توبه که بر چنگ زدن به آتش فتنه و احاطۀ دوزخ بر کافران اشاره دارد به فتنه ای بزرگ تر گرفتار شدند و خلافت را غصب کردند، که این کار مذموم و مخالف با قرآن بود.

ابوبکر در برابر این سخنان واکنش نشان داد و پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله را با مؤمنان، عطوف و رئوف و نسبت به کافران عذابی دردناک معرفی کرد، به نسبت داشتن فاطمه علیهاالسلام و امیرمؤمنان علی علیه السلام با پیامبر صلیّ الله علیه و آله اعتراف نمود، بر یاوری و دوستی علی علیه السلام با پیامبر صلیّ الله علیه و آله تأکید ورزید و دوست داشتن اهل بیت علیهم السلام را خوشبختی و دشمنی با آنان را بدبختی خواند. سپس با تأکید بر پاکی و برگزیدگی فاطمه علیهاالسلام و صداقت وی، گفت که رأی من برگرفته از کلام رسول خدا صلّی الله علیه و آله است که طلا و نقره و خانه و مزرعه، میراث انبیا نیست، بلکه آنچه از پیامبران بر جای می ماند، کتاب و حکمت و دانش و نبوت است و آنچه از اموال باقی بماند، در اختیار ولیّ امر بعدی قرار می گیرد. از این رو، مدعی شد از فدک برای تهیۀ ابزار جنگی و تجهیز سپاه اسلام استفاده کرده و آنچه انجام داده، نتیجۀ اجماع و اتفاق همۀ مسلمانان بوده است. بر این اساس، مخالفت با رأی خویش را مخالفت با پیامبر صلّی الله علیه و آله اعلام کرد.

حضرت فاطمه علیهاالسلام در این خطبه به خوبی نشان داد که شکل گیری جریان سقیفه، مبتنی بر ارزشها و گرایشهای قبیله ای بوده و با قرآن و سنّت پیامبر صلیّ الله علیه و آله هیچ ارتباطی ندارد. در واقع، مهم ترین اندیشۀ سیاسی حضرت فاطمه علیهاالسلام تبیین ماهیت حکومت اسلامی و تفکر توحیدی بود و اینکه چه کسی صلاحیت خلافت دارد، در حالی که در سقیفه سخن بر سر آن بود که از نظر آنان چه کسی برای حکومت بعد از پیامبر صلیّ الله علیه و آله پذیرفته است، و هرگز به صلاحیت وی و چگونگی حکومتش فکر نکردند. بنا به قول ابن ابی الحدید، با اینکه صداقت گفتار فاطمه علیهاالسلام بر همگان آشکار بود، خلیفه از بازگرداندن فدک به وی خودداری کرد، زیرا با این کار، غصبانه بودن اقدامات خویش را تأیید می کرد و ناگزیر بود خلافت را نیز به امیرمؤمنان  علیه السلام واگذار کند.[18]

مهدویت

 از دیگراعتقادات اسلامی که شیعه در امر امامت به آن پایبند است، وجود مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه و ظهور آن حضرت در آخرالزمان است. در احادیثی که حضرت فاطمه علیهاالسلام از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرده، از وی یاد شده است؛ از آن جمله حدیث لوح می باشد که جابر دربارۀ دوازده نام نورانی لوح، از حضرت فاطمه علیهاالسلام می پرسد و ایشان در پاسخ می فرماید: «اینها نامهای اوصیاست که نخستین ایشان، پسر عموی من و سپس یازده تن از فرزندانم که آخرین آنها قائم است».[19] در سخن دیگری از حدیث لوح ، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف همنام پیامبر صلی الله علیه و آله معرفی می شود که در آخرالزمان قیام خواهد کرد، در حالی که ابری سفید بر سر او سایه افکنده و منادی با کلامی فصیح، ندا می دهد و در مغرب و مشرق جن و انس صدای او را می شنوند که می گوید: «او مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از آل محمد صلی الله علیه و آله است که زمین را از عدالت پر خواهد کرد؛ همانگونه که از ظلم و ستم سرشار و لبریز گردیده است».[20] مضمون این حدیث در روایات دیگری نیز تکرار شده است (مجلسی، 52/290). امید آنکه با ظهور آن حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف ریشۀ ظلم و ستم در جهان از بین رفته و زمین از عدل و داد لبریز شود.



[1] . خطبه فدکیه

[2] . امام خمینی، البیع، 2/621- 622

[3] . اربلی، کشف الغمه، 2/110

[4] . ابن خزاز قمی، کفایه الاثر، 197- 200

[5] . سید رضی، نهج البلاغه، خطبۀ 146؛ مجلسی، بحارالانوار، 31/138؛ 40/193- 194

[6] . همان

[7] . بحرانی، تفسیر البرهان، ج4، ص54

[8] . مجلسی، بحارالانوار، ج43، ص76

[9] . همان، ص154

[10] . همان، ص210

[11] . همان، ص187

[12] . طبری، تاریخ، ج4، ص210

[13] . همان، ص118

[14] . بخاری، الصحیح، ج8، ص112

[15] . مجلسی، بحارالانوار، 43/176؛ محدث قمی، بیت الاحزان، 118

[16] . ابن خزاز، کفایه الاثر، ص197- 200

[17] . جوهری، السقیفه و فدک، ص101؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج16، ص211- 212

[18] . همو، شرح نهج البلاغه، 16/284

[19] . عیون الاخبار الرضا علیه السلام، 2/51؛ بحارالانوار، 36/202- 203

[20] . الامالی، طوسی، 291- 292؛ بحارالانوار، 36/202- 203